ما، با توجه به انبوه «فالوورها»، «دوستان» مجازی و افرادی که شاید روزی برایمان سودمند باشند، شبکهسازی را مفهومی مدرن میدانیم. از نظر من این موضوع، گسترش چیزی است که مردم و خانوادهام از سال 70 بعد از میلاد انجام دادهاند – ایجاد روابط مهم که به بقای ما کمک میکند. شاید ابزارهای این فرآیند تغییر کرده باشند، اما وابستگی ما به شبکه تغییری نکرده است. در واقع بدون شبکه من احتمالا اصلا زنده نبودم.
مادر، پدربزرگ و مادربزرگ من از دست نازیهای اروپای شرقی گریخته و به کنسولگری آمریکا رشوه دادند تا به آنها اجازه ورود دهند. تقریبا همه اعضا خانواده من، بیش از شصت نفر در گروههای سنی مختلف، در بازداشتگاه آشویتس به قتل رسیده بودند. عده کمی از اعضا خانواده که فرار کرده بودند – عموزادهای که برای زندگی با بستگان به لندن فرستاده شده بود، عمویی که به فلسطین فرار کرده بود، دیگری که در اردوگاههای کاری بوداپست زندگی میکرد، فردی دیگر که با پاهای برهنه به جنگلها گریخته و سر از استرالیا درآورده بود، دیگری که در جنبش مقاومت فرانسه جنگیده بود و فرد دیگری که در سال 1945 از بازداشتگاه آشویتس آزاد شده بود – همگی شبکهای جهانی تشکیل دادند که برای بقا ضروری بود.
من به دلیل پیشینهام ارتباطی تنگاتنگ با شبکه دارم. این توانایی و وابستگی به شبکه نقش مهمی در زندگی و شغل من ایفا کرده است. علاوه بر توصیههای عاقلانه جان هیگل و جان سیلی براون، من هم سه توصیه برای افرادی دارم که به دنبال توسعه و رشد شبکه خود هستند: 1) از ابزارهای ارتباطی جدید به نفع خود استفاده کنید؛ 2) بگذارید شبکه یک منبع اکتشاف و رشد باشد؛ و 3) با شبکه خود به خوبی رفتار کنید.
- زمانی که شکلهای جدیدی از ارتباطات به وجود میآیند، تنها به دنبال چگونگی ارتقا آنچه که قبلا انجام میدادید نباشید، بلکه به دنبال راههای جدیدی برای انجام آن بگردید
چگونه این ابزارهای جدید میتوانند ایدهها، افراد، نگرشها و راهحلهای جدیدی را که در حالت معمول با آنها مواجه نمیشدید، در دسترس شما قرار دهند؟ چگونه این ابزارها میتوانند به شما کمک کنند تا نیازهای نامشخص مشتریان و بازارهای موجود را بشناسید؟ یا حتی بازارها و الگوهای کسبوکاری کاملا جدیدی را کشف کنید؟ از آنجایی که نمیتوانید در آن واحد در چند جا حضور داشته باشید، چگونه این ابزارها به شما این اجازه را میدهند که از «موقعیت مکانی» برای بررسیهای جهانی استفاده کنید؟ آیا این ابزارها میتوانند به شما کمک کنند که مشارکت را در شرکت خود افزایش دهید؟
من، بهعنوان یک دانشجو در اوایل دهه 80 در دانشگاه بروان، پایانهای در اتاقم داشتم که به ماشینهای یونیکس دپارتمان علوم کامپیوتر متصل بود. من از طریق ایمیل با دوستان دبیرستانم در ارتباط بودم. در اوایل دهه 80 برای من این امری عادی محسوب میشد – اینترنت نوظهور ابزار دیگری، مثل خودکار، کاغذ و تلفن بود. من در طی کارآموزی در آزمایشگاههای بل کاملا با شبکه سروکار داشتم. با افراد شگفتانگیزی از سراسر دنیا آشنا شدم که جهانبینی و دانش من را تا همین لحظه گسترش دادهاند، افرادی که بدون وجود شبکه آشنایی با آنها هرگز پیش نمیآمد.
- شما و تیمتان هرچقدر هم که مهارت داشته باشید، همه چیز را نمیدانید
شبکه این امکان را فراهم میآورد تا با منابع، فرآیندها، محصولات و فناوریهای جدیدی که به رشد شرکتتان کمک میکنند آشنا شوید؛ چیزهایی که بدون وجود شبکه از فواید آنها آگاه نمیشدید. آن چیزی که میدانید به آن کسی که میشناسید وابسته است و آن کسی که میشناسید هم به آن چیزی که میدانید؛ پس بگذارید شبکه «فرد» را گسترش دهد تا شما بتوانید «دانش» را گسترش دهید و راهکارهای جدیدی برای بازار خود بیابید. این کاری است که اغلب شرکتها با نوآوری باز انجام میدهند. همچنین میتوانید از شبکه برای توزیع «کارها» جهت بررسی، ارائه نمونه اولیه، آزمایش و تجاریسازی پیشنهادهای فروش جدید نیز استفاده کنید.
در آزمایشگاههای بل، که من پس از فارغالتحصیلی آنجا مشغول بودم، ابزارهای سادهای مثل نتنیوز یا یوزنت داشتیم که به ما این امکان را میدادند تا با افرادی از سراسر دنیا و در صنایع مختلف همکاری کنیم. از آنجایی که شغل من طراحی شبکه و برنامههای آن بود، شبکه این امکان را به من میداد که چیزهایی درباره برنامههای جدید موجود در ژاپن بیاموزم و درباره ایدههای آنها با محققانی از کشورهای دیگر گفتوگو کنم. ما از شبکه برای بهاشتراکگذاری جزییات طراحیها، تصاویر، نتایج بررسیها و همچنین همکاری بر سر مسائل کاری جالب در سراسر جهان استفاده میکردیم. به قول جان هیگل، من بدون آنکه بدانم در لبه تیغ کار میکردم.
- با شبکه خود به خوبی رفتار کنید
شبکه یک منبع انرژی تجدیدپذیر نیست. طبق توضیحات ویتنی جانسون، یک شبکه نیاز به توجه و پرورش دارد. شما مدیر شبکهتان هستید – از آن برای خودتان استفاده کنید اما بیشتر برای منفعت دیگران آن را به کار بگیرید. هرچه بیشتر شبکه خود را بهاشتراک بگذارید، بیشتر رشد کرده و ارزش و معنای آن برای همه افزایش مییابد.
من زمانی که به اُبِرلین، اوهایو، مهاجرت کردم، هر هفته به دفتر ایتیاندتی در نیوجرسی یا هرجای دیگری رفتوآمد داشتم. ایتیاندتی همه ابزارهای شبکه را در اختیار من قرار میداد: تلفنهمراه، شبکه صوتی و شبکه داده در خانه، کامپیوتر رو میزی، لپتاپ و… . زمانی که تصمیم گرفتم کسبوکار خودم را در شمال اوهایو راهاندازی کنم، هیچکسی را در زمینه کسبوکار نمیشناختم. پس با شعبه کلیولند کانون فارغالتحصیلانِ دانشگاه بروان تماس گرفتم. با وجود دشواری آن، همه چیز از این کانون نشات گرفت – مشتریانم، شرکت سرمایهگذاری کارآفرینی که من یکی از سرمایهداران آن هستم، همکاریها و دوستیهای شگفتانگیز. در عوض بهاشتراکگذاشتن شبکه رشدیافته من با دیگران و مشاهده دستیابی آنها به فرصتهای جدید نیز لذتبخش بوده است – از دانشجویانی که به آنها آموزش میدهم تا بزرگسالانی که به دنبال شغلهای جدید هستند.
شبکه برای من بقای حقیقی است. خانوادهام در گذشته به مکانهایی پناه برده بودند که خویشاوندان و دوستانی در آنجا داشتند تا از آنها حمایت کرده و آنها را پنهان کنند؛ در مورد آمریکا به آنها اجازه ورود داده و از آنها پشتیبانی کنند. آنها بدون پشتیبان هرگز نمیتوانستند به آمریکا بیایند؛ و اگر به آمریکا نمیآمدند آشویتس در انتظارشان بود. بدون شبکه شانس بقای آنها نزدیک به صفر بود. خوشبختانه برای اغلب ما این شرایط وجود ندارد. اما این چیزی از اهمیت شبکه برای بقا کم نمیکند.
بدون شبکه ایدههای جدیدی درباره سازمان خود به ذهنتان نمیرسد؛ بدون شبکه از گرایشات جدید و مسائلی که شما و مشتریانتان را تحت تاثیر قرار میدهد آگاه نمیشوید؛ بدون شبکه رشد نکرده و کارکنانتان را با چالشها و فرصتهای جدید روبهرو نمیکنید؛ استعدادهای جوان را جذب نمیکنید؛ از فناوریهای جدید یا الگوهای کسبوکاری جدید آگاه نمیشوید؛ بازارهای جدید ایجاد نمیکنید و خودتان را با نظرات خود گول میزنید. بدون شبکه ارزشهای خود را ارتقا نمیدهید و سطح شغلی خود را بالاتر نمیبرید. بدون شبکه شما راکد مانده و فرسوده میشوید. با وجود شبکه رشد میکنید، راهکارهای معنادار و ارزشمند برای مشتریان خود ارائه میدهید؛ و این امر فقط باعث بقای شما نخواهد بود بلکه پیشرفت شما را نیز رقم خواهد زد.